آفتاب امید

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

میلاد سعادت بخش

30 دی 1393 توسط حيدري نيكو رفتار


مورّخين و محدّثين بسيارى در كتاب هاى خود آورده اند:
حكيمه دختر امام محمّد جواد و عمّه امام حسن عسكرى عليهماالسلام حكايت كند:
روزى منزل حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرى عليه السلام بودم ، چون خورشيد غروبكرد، از جاى برخاستم تا به منزل خودمان بروم .
امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود: اى عمّه ! امشب را درمنزل ما باش ، در اين شب نوزادى كريم و عزيز به دنيا مى آيد، نوزادى كه خداوند زمينرا به وسيله او حيات مى بخشد، او حجّت خداوندمتعال خواهد بود.
چون نگاهى به مادرش نرجس كردم ، آثار حمل در او نديدم ؛ وقتى موضوع را براى امامحسن عسكرى عليه السلام اظهار داشتم ، حضرت فرمود: نزديك طلوع فجر وعده الهى ،عملى خواهد شد و سپس افزود: داستان حمل و زايمان او همانند حضرت موسى عليه السلاممخفى و ناگهانى است .
آن روز را روزه بودم ، بعد از نماز مغرب و عشاء درمنزل حضرت افطار كردم و در رختخواب دراز كشيدم ، نيمه شب براى نماز شب برخاستم ،نرجس ‍ نيز بلند شد و نماز شب خواند، حضرت مرا صدا كرد و فرمود: اى عمّه ! مشيّتالهى نزديك است .
بعد از آن مشغول قرائت قرآن گشتم ، ناگهان نرجس ناله اى كرد، سريع نزد او رفتم ،و ملاّفه اى روانداز روى آن مخدّره انداختم و پس از ساعتى كوتاه صدائى شنيدم ، همين كهملاّفه را كنار زدم ، چشمم افتاد به نوزادى كه درحال سجده بود.
او را در بغل گرفتم ، بسيار تميز و خوشبو بود، در همين بين امام حسن عسكرى عليهالسلام فرمود: اى عمّه ! فرزندم را بياور.
هنگامى كه نوزاد خود را در برگرفت ، اظهار داشت : اى عزيزم ! سخن بگو. نوزاد لببه سخن گشود و با زبان فصيح گفت : (أشهد أن لا إله إلاّ اللّه وحده لا شريك له ، وأشهد أنّ محمّداً رسول اللّه )، سپس نام يازده امام را يكى پس ‍ از ديگرى بر زبان آورد وبر آن ها صلوات و تحيّت فرستاد.
چون صبح شد خدمت امام حسن عسگرى عليه السلام آمدم تا نوزاد را بار ديگر بنگرم ولىاو را نيافتم ، گفتم : اى مولاى من ! نوزاد عزيز كجاست ؟
فرمود: همان طور كه حضرت موسى عليه السلام به وديعه رفت ، نوزاد ما هم به وديعهرفته است .
و چون روز هفتم شد و بر آن حضرت وارد شدم ، فرمود: اى عمّه ! نوزادم را بياور، وقتىبه اتاق درونى رفتم ، نوزاد را مشاهده كردم و او را دربغل گرفته و بوسيدم .
همين كه او را نزد پدر بزرگوارش آوردم ، همانند روز اوّلى كه به دنيا آمده بود،شهادتين را گفت ، پس از آن امام عسكرى عليه السلام زبان مبارك خود را در دهان نوزادعزيز قرار داد و نوزاد، زبان پدر را همانند شير وعسل مى مكيد.
پس از آن ، امام عليه السلام فرمود: عزيزم ! سخن بگو.
نوزاد مجدّدا، همانند قبل پس از شهادتين ، يكايك ائمّه عليهم السلام را نام بُرد و صلوات وسلام بر آن ها فرستاد.
سپس اين آيه شريفه قرآن را تلاوت نمود:
وَ نُريدُ أنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الاْ رْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أئمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُالْوارِثينَ وَ نُمَكِّنَ لَهْمُ فِى الاْ رْضِ وَ نُرِىَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوايَحْذَرُونَ.(8)
و بعد از آن ، نام كتاب هائى را كه بر حضرت شيث ، ابراهيم ، ادريس ، نوح ، هود،صالح ، موسى و عيسى عليهم السلام نازل شده بود، بر زبان شيرين و مبارك خويشجارى نمود.(9)

 

 

کتاب چهل داستان و چهل حدیث از امام زمان (ع ), عبداللّه صالحى

 نظر دهید »

امام زمان(ع)

29 دی 1393 توسط حيدري نيكو رفتار

بنابر اعتقاد شیعیانِ دوازده‌امامی، حجت بن الحسن فرزند حسن بن علی عسکری (امام یازدهم شیعیان)، دوازدهمین و آخرین امام و همان مهدی موعود است. همچون پیامبر اسلام نامش محمد و کنیه‌اش ابوالقاسم است. همچنین «امام زمان»، «صاحب الزمان»، «ولی عصر»، «قائم آل محمد» و «مهدی موعود» از القاب اوست.

پس از مرگ حسن عسکری (امام یازدهم شیعیان) در سال ۲۶۰ هجری و سن ۲۸ سالگی،[۹] از آنجا که حسن عسکری برخلاف سایر امامان شیعه -که در زمان حیاتشان جانشین بعدی را تعیین کرده بودند- بطور علنی جانشینی برای خود برجای نگذاشته بود، بحران فکری و اعتقادی بزرگی در میان پیروان امام شیعه بوجود آمد.[۱۰] در این دوران که به «سال‌های حیرت» موسوم است، شیعیان به فرقه‌های متعددی منشعب شدند. عده‌ای از شیعیان اعتقاد داشتند که از حسن عسکری فرزندی باقی نمانده‌است[۱۱] یا این فرزند در گذشته‌است؛[۱۲] بسیاری از شیعیان امامت جعفر برادر حسن عسکری را پذیرفتند و گروه‌هایی نیز متوجه فرزندان و نوادگان امامان نهم و دهم شیعه شدند. اما اصحابی از حسن عسکری چنین گفتند که «وی پسری داشته که جانشینی مشروع برای امامت است». طبق گفتهٔ عثمان بن سعید، این پسر مخفی نگاه داشته شده بود، چرا که ترس آن می‌رفت که توسط دولت دستگیر شود و به قتل برسد.[۱۳] دیدگاه این گروه که در ابتدا دیدگاه اقلیت شیعه بود، به‌مرور به دیدگاه تمامی شیعیان امامی تبدیل شد که شیعیان دوازده امامی فعلی‌اند.[۱۱]

از دیدگاه تاریخی، باور به دوازده امام و اینکه امام دوازدهم همان مهدی موعود است بطور تدریجی در میان شیعیان تکامل یافت.[۱۴][۱۵][۱۶] به نظر می‌رسد مدتی طول کشید تا این نظریه به صورتبندی نهایی خود برسد و پس از آن هم توجیه‌ها و تبیین‌های دینی گسترده‌ای در موردش ارائه شد.[۱۷] شیعیان با دو رویکرد حدیثی و کلامی به تبیین نظریهٔ غیبت برخاستند.[۱۸] کلینی (و. ۳۲۹ ه. ق. / ۹۴۱ م). در احادیث باب غیبت کتاب اصول کافی -که در خلال دوره سفرا (موسوم به غیبت صغری) گرد آورد- به موضوع غیبت و علت آن پرداخت.[۱۹] به‌خصوص نعمانی در کتاب الغیبه به تبیین نظریه غیبت از طریق احادیث پرداخت و او برای نخستین بار اصطلاحات «غیبت صغری» و «غیبت کبری» را به کار برد.[۲۰] پس از وی ابن بابویه (و.۹۹۱-۹۹۲) در کتاب کمال الدین در خصوص گردآوری احادیث مربوط به امام دوازدهم و غیبت وی کوشید.[۲۱] از دیگر سو، متخصصان علم کلام از جمله شیخ مفید (و. ۴۱۳ ه. ق. / ۱۰۲۳ م). و شاگردانش بخصوص سید مرتضی (۱۰۴۴-۱۰۴۵) به تدوین نظریات کلامی امامت جهت تبیین ضرورت وجود امام زنده در شرایط غیبت پرداختند.[۲۲]

در باور کنونی شیعه دوازده امامی، حجت بن حسن در نیمهٔ شعبان سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ ه. ق. در سامرا به دنیا آمد؛[۲۳][۲۴][۱۱] او در پنج سالگی و پس از مرگ پدرش به امامت رسید. پس از مرگ حسن عسکری، مهدی تنها از طریق چهار سفیر یا نائب با شیعیان تماس می‌گرفت. البته بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد که از آغاز تعداد وکلا محدود به چهار تن نبوده و اصطلاح نیابتِ خاص در قرن‌های چهارم و پنجم هجری توسط علمای شیعه مانند شیخ توسی و برای تبیین غیبت صغری ایجاد شده‌است.[۲۵][۲۶][۲۷] پس از یک دوره هفتاد ساله (موسوم به غیبت صغری) و با مرگ علی بن محمد سمری، چهارمین نائب امام دوازدهم شیعه، بار دیگر حیرت شیعیان را فراگرفت. آنها در نهایت در سده پنجم به تبیینی عقلی در کلام شیعه از غیبت امام دست یافتند.[۲۷] به باور شیعیان، پس از دوران سفرا، شیعیان با مهدی در ارتباط نیستند و این دوران را اصطلاحاً غیبت کبری می‌نامند. پس از پایان دورهٔ غیبت، وی با عنوان مهدی قیام خواهد کرد و او کسی خواهد بود که از طریق وی حق و عدالت بار دیگر به پیروزی خواهد رسید.[۲۸]

اعتقاد به امام غائب، برکات متعددی برای شیعیان تحت آزار و ستم داشت. از آنجا که امام غائب پتانسیل تهدید کمتری نسبت به یک امام حاضر داشت تنش‌ها با حاکمان سنی مذهب کاهش یافت. اعتقاد به ظهور امام غائب باعث شد که انتظار بتواند جایگزین چالش مستمر نظام سیاسی حاکم شود. امام غائب باعث عامل وحدت شیعیانی شد که پیش از آن، هر گروه، دور یکی از امامان حاضر گرد می‌آمدند و دچار انشقاق شده بودند.[۲۹] به علاوه اعتقاد به ظهور امام غایب (به عنوان مهدی)، شیعیان را در تحمل شرایط دشوار یاری نموده و به آنها امید آینده‌ای سرشار از دادگری داده است.[۳۰]

 

 

ویکی پدیا


 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

آفتاب امید

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس